گروه هنری واحد
گروه هنری واحد

گروه هنری واحد

سبکهای نمایش (ابزود)

سبکهای نمایش (ابزورد)



تئاتر ابزورد یا پوچی هیچ گاه به عنوان مکتبی واحد قلمداد نشد، بلکه مرکب از گروهی نمایشنامه نویس بود که کم و بیش درزمان واحدی ظهور یافتند و تقریبا دیدگاه مشابهی نسبت به زندگی داشتند. آنچه به این گروه اهمیت می دهد، نظر بدبینانه ی آنها نسبت به هستی نبود، بلکه تلاش کردند شکل نمایش را با مضمون یا محتوای آن تطبیق دهند. به بیان دیگر این گروه ظاهرا معتقد بودند که اگر زندگی بی معنا و پوچ است این پوچی را فقط می توان به کمک شکلی همانقدر پوچ و بی معنا بیان کرد. از این رو آنها وارثان مکتب دادائیسم بودند. مشهورترین نمایشنامه نویسان این سبک ساموئل بکت با نمایشنامه های معروفی همچون “در انتظار گودو” و “پایان بازی” و اوژن یونسکو با نمایشنامه هایی چون “آوازه خوان طاس” و “صندلی ها ” هستند. اصطلاح پوچی را به معنی بیان هستی بی معنی و کوشش های بیهوده ی انسان برای نخستین بار آلبر کامو درمقاله اش به نام “اسطوره ی سیزیف“برای شرح موقعیت انسان به کار برد. 

سبکهای نمایش (اکسپرسیونیسم)

سبکهای نمایش (اکسپرسیونیسم)



این اصطلاح نخستین بار در نقاشی و برای تمایز بین عده ای از نقاشان که از سبک امپرسیونیسم جدا شده بودند،به کاررفت. اکسپرسیونیست  بیان تصورات، احساسات و رویاهای هنرمند است. همین رویکردنیز در تئاتر آلمان پیش از جنگ جهانی اول رواج یافت. اکسپرسیونیستهای آلمان نیز تلاش داشتند تا حالات درونی، و ناخوداگاه انسان را به نمایش بگذراند. آنها قراردادهای منطقی، منظم، تناسب یا قاعده های متداول و رسوم رفتار و آداب سخن را که بر نمایش رئالیستی و ناتورالیستی سده ی نوزدهم حکم فرما بود، کنار گذاشتند. شیوه ها و مضمون هایی این نوع نمایش ها اکثرا تکان دهنده  و پر تضاد بود. نمایشنامه نویسان اکسپرسیونیست ، غالبا فقط به شخصیت اصلی نمایش عمق روانشناسانه می دادند. و از طریق او مکنونات ذهنی و درونی خود را آشکار می ساختند. عمر اکسپرسینیسم چندان طولانی نبود ولی تأثیر عمیقی برنمایشنامه نویسانی همچون شون اکیسی، ساموئل بکت، اوژن یونسکو، ژان رنه و کارهای آغازین یوجین اونیل گذاشت.

سبکهای نمایش (دادائیسم)

سبکهای نمایش (دادائیسم)



با وقوع جنگ جهانی اول و وقوع کشتار و ویرانی بسیار، تکان عمیقی به نفسانیات اروپاییان وارد شد. یکی از این واکنش ها به این آشفتگی مربوط به برخی از هنرمندان آلمانی یود ، که موجب ظهور جنبش دادا شد. این جنبش به کاملا نهیلیستی بود و معتقد بود که چون جهان فاقد معنا است، فقط یک هنر بی معنا می تواند واکنش درستی نسبت به آن باشد. آنها می کوشیدند تا با از بین بردن تمام معیارهای سنتی هنر به بورژوها بقبولانند که دنیایش تا چه اندازه کریه است . از این رو نمایشنامه های آنها کاملا نامتعارف بود. این سبک نمایش در واقع چیزی نبود جز بازیهای خلق الساعه و بی معنا، که گاه با واکش تند تماشاچیان مواجه می شد.

سبکهای نمایش (سورئالیسم)

سبکهای نمایش (سورئالیسم)



جنبش ادبی وهنری دهه های ۲۰ و ۳۰ سده بیستم در اروپا. هنرمندان این جنبش فرم را به عنوان کار خودانگیخته ذهنی ناب مطرح می کردند که با ابزاری چون کلام ، نوشته و جز این جریان واقعی اندیشه را بیان می کند. لذا بیان اندیشه بی حضور نظارت عقلی وفارغ از تمام زیبایی شناسی یا شگفتی اخلاقی صورت می گیرد. از این جهت سورئالیست ها شباهت هایی با رومانتیست ها داشتند. با این تفاوت که سورئالیست ها حیطه و اختیار هنرمند را فراتر از حدود رومانتیسم بردند. هدف آنها کشف منظم و مدام حیطه ها و حوزه های غیر عقلانی بود. و اساس کار آن اندیشه ی ضمیر ناخودآگاه و کیفیات وهمی و رویا گونه و تداعی آزادمعانی بود. و از این رو به خلاقیت هنری جنبه ی خودانگیخته دادند. در نمایش سورئالیستی ، شاهد رویاها و تصورات غریب او هستیم. 

سبکهای نمایش (رومانتیسم)

سبکهای نمایش (رومانتیسم)



این جنبش در اواخر سده ی هجدهم شکل گرفت، هموازه تأکید داشت که احساسات و تجارب ذهنی شخصی، واقعی تر و مهم تر از چیزهای منطقی و عقلانی است. رومانتیسم در واقع گریز از قاعده های کلاسیسم است. رومانتیکها طبیعت را نه آن گونه که هست، بلکه آن طور که آرزو می کردند، به صف در می آوردند. اولین نمود رومانتیسم در نمایش به جنبش “شورش و کوشش” در آلمان مربوط می شود که با نمایشنامه های اولیه ی شیلر و گوته شکل گرفت. سپس این سبک در انگلستان با نمایشنامه های کیتس ،شلی و لرد بایرون تداوم یافت. البته بسیاری بر این عقیده اند که عمر این جنبش هنوز به سر نیامده و هنوز آثار زیادی را می توان سراغ گرفت که متأثر از این سبک هستند.