گروه هنری واحد
گروه هنری واحد

گروه هنری واحد

نمایش در ایران (کچلک بازی)

نمایش در ایران (کچلک بازی)



این نمایش قدمت بسیار دارد و ما را به یاد «قهرمانان کچل» یونانی و رقص مخصوص او به نام "کورداکس"  می‌اندازد. این نمایش را می‌توان ‌نیای کمدی امروزین دانست. کچلک بازی نمایش شاد ایرانی در دوره ی زندی بود. شخصیت های اصلی این نمایش، لوطیها و مسخرگان کچل بودند. مشهورترین نمونه ی کچلک بازی، نمایش حسن کچل است. او فردی فقیر بود که مرتب به خواستگاری دختر حاجی پولداری می رفت و هربار پس از درگیری های بسیار بازمی گشت. در کچلک بازی، کاسبکارهای پولدار و طماع هجو می شدند. از این نوع نمایش، متن مکتوبی در دست نیست.

نمایش در ایران (تَقلید/ مضحکه– بخش اول)

نمایش در ایران (تَقلید/ مضحکه– بخش اول)



اصطلاحی کلی برای نمایش‌های خنده‌آورِ غیرمذهبی. نمایش‌های شادی‌آوری، که با عنوان مضحکه معروف شدند، از بازی‌های معرکه‌گیرها، دلقک‌ها، نوروزی‌خوان‌ها، کوسه‌برنشین و نمایش‌های گروه‌های مطرب درباری و دوره‌گرد مجزا شدند. در دورۀ صفویه اولین گام‌ها در شکل‌گیری مضحکه و تقلید ـ به‌منزلۀ نوعی نمایش کمدی ـ برداشته شد. جمشید ملک‌پور در جلد اول «ادبیات نمایشی در ایران» نوشته است: «در عصر صفویه دسته‌‌های مطرب مجلسی و خصوصاً دوره‌گرد برنامه‌هایی اجرا می‌کردند که شامل چندین رقص و پیش‌پردۀ کوچک بود که نحوۀ اجرای آن‌ها غالباً به‌صورت سؤال و جواب‌های رمانتیک و گاه مضحک و به آواز بود. قصه‌های این پیش‌پرده‌ها که در واقع اولین منابع تغذیه برای تقلید بودند، بسیار ساده بود. عوامل کمیک نیز به‌طور بکر در آن‌ها وجود داشت.» و بهرام بیضایی نیز در «نمایش در ایران» نوشته است: «لوتی‌های بازیگر تقلید معمولاً با تقلید لهجه و خصوصیات اهالی شهرها و دِه‌ها دو سه نفر را از طبقه‌های مختلف نشان می‌دادند که به‌هم می‌رسیدند و پس از احوالپرسی کوتاهی اختلاف بین‌شان رخ می‌داد و حرف‌شان به دعوا و دعواشان به مسخره‌کردن لهجه و خصوصیات یکدیگر می‌رسید. داستان با زدوخورد یا فرار و تعقیب تمام می‌شد.» 

سفرنامه(نمایشنامه در ایران/ بخش دوم)

سفرنامه(نمایشنامه در ایران/ بخش دوم)



با وجود گوناگونی آثار نمایشی بزرگان ـ که از ضعف ساختاری نیز بر کنار نیست ـ سنت نمایش نامه نویسی، به عنوان یکی از گستره‌های با اهمیت ادبیات، با گذشت بیش از صد سال، هنوز جایگاه شایستهی خود را ندارد. از «غلامحسین ساعدی» «بهرام بیضایی» «اکبر رادی» که بگذریم، بی اغراق می‌شود ادعا کرد که نمایش نامه نویس مطرحی غیر از اینان نداریم. کسانی که اکنون نمایش نامه می‌نویسند، یا از پدیده‌های زندگی اجتماعی می‌گریزند و به مقولات انتزاعی دور از واقعیات می‌پردازند یا این که می‌کوشند از موضوع‌های نویسندگان خارجی نسخه برداری کنند. اغلب این آثار نیز ناموفق و در اجراها هم ناکامی خود را نشان می‌دهند. البته در چند سال اخیر نمونه‌های موفقی در نمایش نامه نویسی ظهور کردهاند که در صورت تداوم می‌توان به ادامهی این مسیر امیدوار شد. داود میر باقری، محمد رحمانیان، محمد چرمشیر از این دسته‌اند. از آن جا که نویسندگان کنونی نمایش نامه‌های ایرانی، با رویدادهای تاریخی سرزمینشان آشنایی چندانی ندارند و با ادبیات قوسی و پرتنوع خود بیگانه‌اند، طبعاً آثار آنان جستجویی است در وادی سرگردانی. اگر «ذبیح بهروز» با نوشتن «جیجیک علیشاه» دربار قاجار را به طنزی مسخره می‌گیرد یا «حسن مقدم» با اثر خود به نام «جعفر خان از فرهنگ آمده» پر مدعاهای درس خوانده در اروپا را نقد می‌کند یا «صادق چوبک» با نمایش نامه «توپ لاستیکی» دربار قاجار را بهانه قرار می‌دهد که شخصیت‌های متزلزل خدمتگزاران قدرت را در همه دوران به تماشا بگذارد، تئاتر نویسان امروزی، متأسفانه فرسنگ‌ها از این مقولات به دوراند. در این‌جا بحث بر سر ضعف ساختارهای فنی و اصول نمایش نامه نگاری آثار آنان نیست، بلکه به نوع نگرش‌ها و پرداخت هاست.

سفرنامه(نمایشنامه در ایران/ بخش اول)


سفرنامه(نمایشنامه در ایران/ بخش اول)



نمایشنامه نویسی در ایران دیرینه سال نیست. نخستین بار «میرزا فتحعلی آخوند زاده» با نوشتن نمایشنامه‌هایی به زبان آذری ـ که بعدها به زبان فارسی ترجمه شد ـ راه را برای نویسندگان ایرانی در این عرصه باز کرد. «میرزا آقا تبریزی» تحت تأثیر او پنج نمایشنامه نوشت و پس از آن شاعران و نویسندگان ایرانی، چه در دوران مشروطه و چه بعد از آن نمایشنامه‌های گوناگونی آفریدند. «میرزا عشقی» نمایشنامه‌ای را به عنوان «در رستاخیز سلاطین ایران» نوشت «میرزا محمود خان ملهیر الدینی» «میرزا محمد خان کمال الوزرا» «سعید علی خان نصر» «ذبیح‌الله خان بهروزی» «عبدالرحیم خلخالی» «سعید نفیسی» «عبدالحسین نوشین» «صادق چوبک» «پرتو اعظمی» از آن جمله‌اند.